سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، گنج بزرگی است که فنا نمی پذیرد . [امام علی علیه السلام]

وب لاگ

روز چهاردهم فوریه در اغلب کشورهاى جهان روز والنتین یا "" است. روزى که عشاق سراسر دنیا هدیه هاى کوچکى را به نشانه محبت، براى دلدار خود تهیه میکنند. اما مبدآ این روز به دوره قیصر کلادیوس دوم باز میگردد، که در قرن سوم میلادى حکومت میکرد. گفته میشود که او در روم قدیم دستور داد، تمامى پیمانهاى ازدواج لغو گردند، تا از مردان جوان در لشکرکشیهاى خود استفاده کند. اما کشیشى بنام والنتین، از این فرمان سرپیچى کرده و زوجهاى جوان را به عقد ازدواج یکدیگر در میآورد. به همین دلیل، او در روز چهاردهم فوریه، اعدام گردید.

قلب با شدت فراوان میزند، دستها خیس عرقند، در معده احساس ویژه اى وجود دارد، بدن در کل آرامش و خورد و خوراک ندارد. معمولا این علائم، نشانه هائى هستند که بویژه در مورد افراد عاشق، به چشم میخورند. تقریبا هر کسى حداقل یکبار دچار چنین حالتى بوده است اما، با این وجود عشق هنوز هم یک معماست که پژوهشگران را به خود مشغول میسازد. براى آنها عشق ترکیبیست از روند واکنشهاى شیمیائى. شاید برداشت خشکى به نظر آید اما، در واقع باید به آنها حق داد. علم شیمى، نه تنها فعالیتهاى بدن انسانها را کنترل میکند، بلکه همچنین افکار و احساسات ما را.

عشق در واقع در مغز افراد بوجود میآید. دانشمندان انگلیسى از مغز ۱۷ فرد مورد آزمایش با کمک دستگاههاى کامپیوترى، تصویربردارى کرده و فعالیتهاى بخشهاى مختلف مغز را، در حینى مورد بررسى قرار دادند که، آنها مشغول مشاهده تصاویر معشوق خود یا افراد دیگر بودند. نتیجه اینکه، ۴ بخش از مغز با دیدن تصویر معشوق فعال شدند، از جمله، یکى از آنها بخشى بود، که در هنگام استعمال مواد مخدر در افراد به فعالیت میپردازد. برخلاف، بخشهاى مربوط به خاطرات و تمرکز افکار، کار خود را کاهش دادند. وقتى دو نفر عاشق میشوند، در سر آنها چه اتفاقى میافتد؟

 ابتدا این دو متوجه یکدیگر میگردند و بسرعت تصمیم میگیرند که، آیا از طرف مقابل خوششان میآید یا نه. این عمل، بسیار پیچیده است اما، تنها در طى چند ثانیه انجام میگیرد. محرکهائى همچون نشانه هاى ظاهرى، بو، صدا و حرکات افراد، تجزیه و تحلیل میگردند، پیش از آنکه، تصمیم قطعى گرفته شود. اگر سیستم داخلى بدن موافق باشد، این دو نفر آغاز به گفتگو میکنند، میخندند، موارد مشترک را مییابند و مورد پسند یکدیگر قرار میگیرند.

این امر باعث میشود که بهمنى از ترشحات هرمونهاى آدرنالینAdrenalin، سروتونین Serotonin، دوپامینDopamin و اندورفین‌Endorphin در بدن جارى گردد. این هرمونها موجب سرخوشى افراد میگردند و حتى دردها را تقلیل میبخشند. دشواریهاى زندگى آسان مینمایند و عشاق، پر از انرژى اند. خورد و خواب اهمیتى ندارند اما، این اصلآ مهم نیست.

ولى راز زندگى زوجهاى خوشبخت چیست؟ آنها با کمال دقت رعایت حال یکدیگر را میکنند، براى کمک به یکدیگر آماده اند و با هدایاى کوچک، محبت خود را به دیگرى نشان میدهند.

علائق مشترک یکى دیگر از پایه هاى اساسى یک رابطه استوار میان دو نفرند که میتوانند از زیبائیهاى جهان اطراف خود به همراه هم لذت ببرند.

اما باید تذکر دهیم که هر فرد عاشق هم گاهى باید چند ساعتى را براى خود داشته باشد. هر کسى علائق و دوستان خود را دارد و چنین روابطى میتوانند پیوند زوجها را تقویت کنند.

گفت و شنود با یکدیگر، از پایه هاى اساسى وجود یک پیوند استوار است. این گفتگوها میتوانند احساسات طرفین را روشن سازند، فشارهاى موجود را تخفیف بخشند و اعتماد متقابل را افزایش دهند.

و بالاخره در پایان باید از روابط جنسى زوجها نام ببریم که همچنین نقش مهمى را در پایدارى این رابطه بازى میکنند.

نگین کروئى




هادی جعفری منش ::: جمعه 85/7/21::: ساعت 9:55 عصر

 

نوشته زیر فقط یک تحقیق دم دستیه راجع به مفاهیم و گونه های مختلف عشق. اگر می بینید از نظر اندیشمندان و نویسندگان خودمون استفاده نکردم به این خاطره که اولاً ظاهراً ما اونا رو زیاد قبول نداریم، ثانیاً خواستم یه خورده از جنبه وطنی عشق دور بشم و اونو توی نظرات دیگران جستجو کنم، مطلب یه خورده طولانی شده واسه همین هم کاملش رو می زارم این زیر تا هرکی خواست و حوصله داشت بخونه.

مدل مثلثی استرنبرگ
استرنبرگ برای عشق یک مدل مثلثی در نظر گرفته که شامل سه ضلع تعلق(Intimacy )، احساسات شدید(Passions ) و الزام و سرسپردگی(Commitment) به رابطه می باشد و تعلق به احساسات عاطفی، به تعلق و اتصال به دیگری اشاره دارد.

اما احساسات شدید یا شهوت به عشق شهوانی و فیزیکی معطوف است. الزامی به تداوم رابطه مبین میل به ماندگاری رابطه است. بر مبنای این سه جزء استرنبرگ عشق را به انواع مختلفی تقسیم می کند که در آن ها جایگاه و ارتباط این سه جزء با همدیگر اساس نوع عشق است.

1- دوست داشتن (Linking ) : در این نوع عشق تعلق مهم ترین عنصر است اما احساسات تند و فیزیکی و الزام و سرسپردگی به رابطه وجود ندارد.

2- شیدایی (Infatuation ): مهمترین عنصر در این نوع عشق، احساسات شهوانی است و دو عنصر دیگر وجود ندارند.

3- عشق رمانتیک (Romantic ): تعلق و احساس شهوانی وجود دارند، اما عنصر سوم موجود نیست.

4- موانست و رفاقت (Companionate Love ) : تعلق و ماندگاری رابطه بسیار مشهود است اما از احساسات تند و شهوانی خبری نیست.

5- عشق احمقانه ( Fatuous ) : احساسات شهوانی همراه با الزام حضور دارند، اما تعلق وجود ندارد.

استرنبرگ هیچ یک از این عشق ها را مناسب نمی داند. بلکه معتقد است سه جزء عشق باید در ترکیب و هماهنگی با هم باشند تا فرد به عشق نهایی(Consummate Love ) برسد. این عشق، یک عشق ایده آل و مطلوب است.

مدل هرمی جانسون
جانسون مدل استرنبرگ را قبول دارد اما آن را کامل نمی داند به نظر جانسون عنصر چهارم، عنصر معنوی و روحانی(Spirituality ) اگر نباشد، مدل عشق کامل نیست. معنویت به معنای جستجو و یافتن معنای زنده ی زندگی است. قسمتی از ما که از خود زندگی بزرگتر است. اگر این عامل به سه عامل استرنبرگ اضافه شود مدل هرمی جانسون به دست می آید.

عشق از دید مازلو:
مازلو عشق را به دو گروه تقسیم می کند. یک نوع عشق، که عشق خودخواهانه، تسخیری و حریص است در این عشق نیازهای برآورده نشده ی فرد دخیل است، یعنی فرد دیگری را به این دلیل دوست دارد که نیازهایش را ارضاء می کند. مازلو این عشق را عشق کمبود(Deficiency Love ) می نامد. عشق کمبود مثل اعتیاد به داروهاست. فرد خود را به دیگری می آویزد و به دلیل نابسندگی خود، نمی تواند بدون دیگری هیچ کاری انجام دهد. در واقع همان طور که اعتیاد به دارو در طبقه ی پایین شایع است اعتیاد به این عشق نیز در طبقه ی متوسط و بالا شیوع دارد. به نظر می رسد عشق رمانتیک استرنبرگ همان عشق کمبود مازلو باشد. عشق کمبود مانند چاهی است که باید پر شود، یک خلاء که عشق در آن ریخته می شود.

نوع دیگر عشق، عشق وجودی(Being Love ) است. عشقی بالغ و فروتن که بر اساس عشق به وجود دیگری بنا می شود. باز و خودمختار است. متکی به خویش است و آزادانه ارزانی می شود. عشق وجودی، بدون شک ارزشمندتر، بالاتر و باشکوه تر از عشق کمبود است. برای این نوع از عشق آزادی تمام عیار لازم است و منظور از آزادی این است که فرد بی همتایی درونی خود و فرد دیگری را به تمامی پذیرفته باشد. میل سخاوت و تمایل به بخشش و خشنود کردن دیگری در این عشق دیده می شود. فرد در تلاش است تا دیگری را بشناسد و همین امر موجب صمیمیت و موانست در دو فرد می گردد. عشق مبتنی بر کمبود با حالت تدافعی در طرفین خودش را نشان می دهد در حالی که ویژگی عشق وجودی، خودانگیختی و حفظ فردیت در رابطه است. این عشق فقط معطوف به افراد دیگر نیست بلکه در رابطه ی فرد با جهان نیز صدق می کند. فرد در این مرحله می تواند طبیعت را همان گونه که هست ببیند و از آن لذت ببرد. در صورتی که عشق مبتنی بر کمبود، جهان را تنها برای این که هدف خاصی را ارضاء کند، مدنظر قرار می دهد. عشق وجودی، هشیارانه است و از آن جایی که مالکانه و تسخیری نیست باعث رنج و عذاب نمی گردد. بدون هیچ هدفی، لذت بخش و شادی آور است. معمولاً از عشق وجودی به عنوان تجربه ای شگفت انگیز و بی نیاز یاد می شود.

روانشناسی امروز و عشق
روانشناسان امروز سه عنصر اصلی رفتاری- زیستی را در رابطه با عشق نام می برند( فیلیپس و...):

1- دلبستگی: عاشق و معشوق هریک به دیگری، حسی مانند حس یک کودک نسبت به مادرش را دارند.

2- مراقبت: عاشق و معشوق هرکدام دیگری را کودکی می بینند که نیاز به مراقبت دارد.

3- سکس: غریزه جنسی.

به دلیل مهم بودن دلبستگی در ذیل به طور مختصر به انواع دلبستگی و نشانه های هرکدام از آنها می پردازیم:

انواع دلبستگی عبارتند از: دلبسته ایمن، دلبسته دوسوگرا(مشتاق- نگران)، دلبسته اجتنابی

1- دلبسته ایمن:

این افراد، به راحتی صمیمیت معشوق خود را درک می کنند و با وابستگی به آنها احساس راحتی دارند. افرادی که دلبسته ایمن هستند: قابل اعتماد هستند، تمایل به ارتباط طولانی دارند، از سکس لذت می برند، به دیگران توجه و محبت زیادی نشان می دهند و ....

2- دلبسته دو سوگرا( مشتاق – نگران) :

این افراد، اغلب خود را برای داشتن ارتباط صمیمی، مشتاق تر از طرف مقابل می دانند و نگران این هستند که معشوقشان دوستشان ندارد، افراد این گروه: غیرقابل اعتماد و حسود هستند، میزان قطع ارتباط و بی حرمتی به یکدیگر بسیار مشاهده می شود، نوازش را به سکس ترجیح می دهند، معمولاً همسرشان را حمایت نمی کنند و...

3- دلبسته اجتنابی:

از نظر آنها اعتماد به دیگران غیرممکن است، وقتی مردم قصد نزدیک شدن به آنها را دارند ناراحت و بیمناک می شوند ، ارتباطات آنان کم و ناچیز است، از ارتباط صمیمی اجتناب می کنند و ...

منابع:
1- روش های برقراری ارتباط با دیگران. وایردیانا. ترجمه: اسماعیل بیابانگرد- علی نعمتی.
2- انگیزش و شخصیت. ابراهام.اچ.مازلو. ترجمه: احمد رضوانی.
3- جاده کم گذر. اسکات پک. ترجمه: رویا منجم.
4- ولادت عشق. آبرونی. ترجمه: ناژین شهنایی.
5- اینترنت.




هادی جعفری منش ::: جمعه 85/7/21::: ساعت 9:49 عصر

راز اول عشق
راز عشق در تواضع است . این صفت نشانه ی تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده ی احساس وتفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند ، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه ی محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.

 

راز دوم عشق

راز عشق در احترام متقابل است. احساسات متغیرند،اما احترام دو طرف ثابت می ماند. اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است، با احترام به نظرهایش گوش کن . احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد.

 

راز سوم عشق
راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید . عشقی که آزادانه هدیه نشود ، اسارت است .

 

راز چهارم عشق
راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ با محبت تزیین کنید . بذر علاقه ها و عقیده های تازه بکار که زیبایی بروید . ضمنا" فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا غنچه های گل پوشیده از علف های هرزه ی عادت ها شود .برای آنکه عشق همواره با طراوت بماند ، باید به آن مثل هنر ، خلاقانه نگاه کرد.

 

راز پنجم عشق
راز عشق در خوش مشربی است . شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن مراقب شوخی ها هم باش . شوخی ناپسند نکن . شوخی باید از روی حسن نیت باشد ، نه نیشدار.

 

راز ششم عشق
راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگیت را خوشحال کند ، کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ، تحسین ،لبخندی از روی محبت . نگذار که جویبار محبت تان از کمی باران ، بخشکد .

 

راز هفتم عشق
راز عشق در این است که حقیقت اصلی عشق ، یعنی تفکر را از یاد نبری . آیا یک رابطه ی دراز مدت ، مهمتر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست ؟

 

راز هشتم عشق
راز عشق در این است که مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ، و صبر کنی تا خونسردی را دوباره به ذست آوری . با این که احساس جلوه ی الهام است ، اما شخص عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند . قلبت را آرام کن تنها به این وسیله می توانی چیز ها را همان طور که هستند ، دریابی .

 

راز نهم عشق
راز عشق در این است که طرف مقابلت را تحسین کنی . هرگز با فرض این که خودش این چیزها را می داند ، از تحسین کردن غافل مشو . مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نیت بگویی : دوستت دارم . گرچه احساسات بشری به قدمت نسل بشر است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند .

 

راز دهم عشق
راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید . کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .

 

راز یازدهم عشق
راز عشق در این است که به عشق ، بیش از یکدیگر احترام بگذارید ، زیرا عشق هدیه ی ازلی خداوند است .

 

راز دوازدهم عشق
راز عشق در توجه کردن به لحن صداست . برای تقویت گیرایی صدا ، باید آن را از قلب بیرون بیاوری ، سپس رهایش کنی تا بلند شود و به سمت پیشانی برود . تارهای صوتی را آرام و رها نگه دار . اگر احیایات قلبی ات را به وسیله ی صدا بیان کنی ، آن صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد.

 

راز سیزدهم عشق
راز عشق در این است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید ، زیرا نقص همواره جزء لاینفک بشر است . ذهنت را برای ارزشهایی متمرکز کن ، که شما را به یکدیگر نزدیک تر می کند ، نه برای مسائلی که بین شما را فاصله می اندازد.

 

راز چهاردهم عشق 
در این است که حس تملک را از خود دور کنی . در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود . شریک زندگیت را با طناب نیاز نبند . گیاه هنگامی رشد می کند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند .

 

راز پانزدهم عشق
درنا: راز عشق در این است که شریک زندگیت را در چارچوبی که خودت می پسندی حبس نکنی. عیبجویی باعث تباهی می شود. همه چیز را همان طور که هست بپذیر ، تا هر دو شاد باشید . قانون طلایی این است : نقاط قوت را تقویت کن ، و ضعف ها را نه تقویت کن، و ضعف ها را ،نه تقویت کن نه تقبیح. هرگز سعی نکن با سوزاندن ،جلوی خونریزی زخم را بگیری .

 

راز شانزدهم عشق
راز عشق در این است که هنگام سوء تفاهم ، فقط به این فکر نکنی که طرف مقابل چه طور ناراحتت کرده است . در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده از بروز سوء تفاهمی مثل آن جلوگیری کند .

 

راز هفدهم عشق
راز عشق در این است که هیچ کدام خود را معلم دیگری ندانید . به عبارت دیگر از این که می توانید از یکدیگر یاد بگیرید ، سپاسگذار باشید .

 

راز هجدهم عشق  
درنا : راز عشق در این است که وقتی پیشنهادی به نظرت می رسد ، به نیاز خودت برای بیان آن فکر نکنی ، بلکه به علاقه ی دیگری به شنیدن آن فکر کنی . اگر لازم بود ، حتی ماه ها صبر کن تا آمادگی شنیدن آنچه را می خواهی بگویی پیدا کند .

 

راز نوزدهم عشق
درنا : راز عشق در این است که باورها ، آرمان ها و اهداف تان رابا یکدیگر در میان بگذارید .

 

راز بیستم عشق
درنا : راز عشق در آرامش است ، زیرا آرامش باعث تکامل عشق می شود ، عشق ، هوای نفس و احساسات شدید نیست . عشق انسان ها نسبت به یکدیگر باز تابی از عشق ازلی است و خداوند آرامش کامل است .




هادی جعفری منش ::: جمعه 85/7/21::: ساعت 9:46 عصر

عشق آن حس ماورایی برای این انسان خاکی است تا از زشتی نیست به آغوش زیبایی حقیقت  دیگر خواهی دست یابد . عشق عطر دل انگیز ماندگار بهشتی است که بر زمینیان هدیه شده تا برای یک زندگی جاودانه ، عاشقانه یکدیگر را دوست بدارند .
چگونه می توان برای عشق رنگی قائل شد ؟! چگونه می وتوان عشق را وصف کرد ؟! وقتی انسان به اوج بیرنگی و شفافیت رسید به تماشای عشق خواهد نشست . وقتی انسان به معنای واقعی عاشق شد می تواند عشق را وصف کند اما نه به بیان و در قالب کلمات . عشق شیوا ترین پیام خداوند است برای بندگان خود تا ما بدانیم که او عاشق تمام خلایق خویش است . عشق مثل رعد و برق ابر هاست که وقتی به هم می رسند نوری قوی از آن متساطع و غرشی مهیب از آن صادر می شود اما باید چون ابر های بهاری تو را دیدن بگید تا موجب برکت در حجت باشد وگرنه عقیم و فانی خواهد بود .
بر این باورم هرکسی عاشق خدا نیست هرگز نمی تواند عاشق کسی شود عشق به طعم خیر خواهی مطلق است عشق به نرمی لطافت و در کمال صداقت و ملاحت است. پس باید عاشق بود . عاشق در کمال زیبایی و مهربانی همه چیز و کس را دوست می دارد. و اگر این گونه نبود باید بداند که این حسی که بر او غالب شده نه عشق بلکه هوسی است که زمان زشتی آن را عیان خواهد نمود .  


عشق چگونه و چه ویژگیهایی دارد .؟
عشق یک حس روحی است که در ابعاد مختلف جسمی و نظری نیز تاثیر گذارده و تمام زمین و گرایشات محض را تحت تاثیر قرار می دهد . عشق معمولاً با حالتی از اضطراب و هیجانی شیرین همراه است که فعالیت های هورمون های درونی و غدد مغزی را تحت تاثیر قرار می دهد .

عشق به خدای مهربان چیست ؟
خداوند سر منشا عشق است و عشق ورزیدن به او ادای حق امانت به صاحب آن است عشق شیرین ترین و عمیق ترین احساس انسان است که باید به والاترین و مقدس ترین موجودیت هستی یعنی خداوند هدیه شود. عشق بیکرانه است و این نشانه ای است بر اینکه عشق در شایسته ترین شکل از آن خدا و برای خداست . وقتی هر انسانی عاشق خداوند می شود تمامی ابعاد انسانی و الهی می تواند در او جلوه گردد و متبلور شود.
از ایزد عشق به خدای مهربان که هدف نهایی و غایی تمام ادیان الهی  یش بوده نقطه و قله تعالی انسان در این دنیا برای جستن  به سوی نهایت سعادتمندیدر عرصه جاودانگی است .

عشق احساسی چیست؟
عشق بیشترین نیروی خود را به قلب و احساسات انسان متمرکز می کند .عشق احساسی به عشقی می گویند که بر طبق یک خلا روحی و عاطفی و یا تجسس برای یافتن یک هامن امن و عمیق عاطفی در دیگری بروز می کند عشق احساسی چون بر اساس چوشش های شدید احساسی و لحظه ای صورت می گیرد معمولاً دچار اشتباه و لغزش نیست می شود.
عشق احساسی باید بر اساس یک عقل سلیم و با تدبیر قرار گیرد تا مانع از تباهی و گمراهی مشخص شود.

عشق چه رنگی دارد.؟
هیچ چیزی را نمی توان به عشق تشبیه کرد عشق برای هر کس با رنگی معنا پیدا می کند ولی واقعیت این است که زیباترین رنگ عشق بی رنگی و صداقت است عشق تنها با این رنگ هستی و زندگی می یابد و هستی و زندگی می بخشد عشق انسان را بی قرار می کند تا از تمامی رنگها و وابستگی ها به سوی خود که نهایت رهایی است سوق دهد هر عشقی که انسان را به سوی وابستگی و دلبستگی ها سوق دهد دارای رنگی است سرانجام رنگ خواهد باخت و ماهیت پوچ خود را بر ملا خواهد دید اما عشقی که چون آب ، زلال و بی رنگ است زندگی می بخشد تا شخص را به سوی زیباترین و اصیل ترین شکل انسانی رهنمون باشد.

عشق را چگونه می توان پایدار کرد؟
عشق واقعی پایدار است . ناپایداری عشق به خاطر هوس های ناپایداری است که در وجود انسان ها رخنه می کند اگر عشق بر اساس دوست داشتنی که ریشه در معیارهای انسانی و وجدانی دارد بنا گردد هرگز لرزان و ویران نخواهد شدو عشق به خاطر زندگی طلوع کند دیگر غروبی نخواهد شناخت وقتی عشق به خاطر خود او باشد حرمتش هرگز نخواهد شکست.


عشق را چگونه می توان از رنگ باختن و نا پاکی دور ساخت و آن را همچنان در هاله ای از ازیبایی و کرمت جاودانه ساخت؟
اگر طلای خالص را بشکافیم ، ذوب کنیم ، بشکنیم و یا ... تمام عمر و ظاهر و ارزش همگی از جنس طلاست . و اگر عشق هم خالص باشد تمام ظاهر و باطنش یکی خواهد بود و آنگاه رنگی نخواهد بود که ببازد . رنگ خلوص تنها حالتی است که عشق را از نابودی بازخواهد داشت . خلوص همان راه رسیدن به نهایت طهارت و پاکی و عشق است . عشق هیچ نسخییت و شباهتی به گناه و زشتی ندارد . هر به ظاهر عشقی که آلوده گناه و ناپاکی می شود عشق نیست و بدین گونه عشق در هاله ای از زیبایی و کرامت جاودانه عطری ابدی خواهد یافت .




هادی جعفری منش ::: جمعه 85/7/21::: ساعت 9:23 عصر

با سلام از این بعد در این وبلاگ مطالبی در مورد عشق وابستگی تا وارستگی نگاشته خواهد شد جهت انتقال نظرات با ایمیل hadijafarymanesh@yahoo.com مکاتبه کنید از  انتخاب شما ممنونیم.

ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
چون شمع به پروانه مظلوم رسیدیم

یک حمله مردانه مستانه بکردیم
تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم

در منزل اول به دو فرسنگی هستی
در قافله امت مرحوم رسیدیم

آن مه که نه بالاست نه پستست بتابید
وانجا که نه محمود و نه مذموم رسیدیم

تا حضرت آن لعل که در کون نگنجد
بر کوری هر سنگ دل شوم رسیدیم

با آیت کرسی به سوی عرش پریدیم
تا حی بدیدیم و به قیوم رسیدیم

امروز از آن باغ چه با برگ و نواییم
تا ظن نبری خواجه که محروم رسیدیم

ویرانه به بومان بگذاریم چو بازان
ما بوم نه‌ایم ار چه درین بوم رسیدیم

ز ناز گسستیم بر قیصر رومی
تبریز ببر قصه که در روم رسیدیم

مولانا این عاشق که بسیاری از اشعارش شهرتی جهانی یافته‌اند در یکی از اشعار زیبای‌اش چنین می‌فرماید:
رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب‌گرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو، هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
دردی است غیر مردن، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم، کاین درد را دوا کن؟




هادی جعفری منش ::: جمعه 85/7/21::: ساعت 9:18 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :6758
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<